کار سختی شده زندگی کردن وقتهایی میرسه که یاد خیلی چیزها دستهامو ازم میگیره...
کاش میشد یاد ها رو دور ریخت...---از همین پست اولت خیلی خوشم اومد. ادامه بده.لینک شدی.
تازه اومدی .. خوش اومدی
زندگی کردن سخت شده آره
بازم بیا پیش من!
سلامممنون از نظرتوناین اولین پستم بود تو این وبلاگ.فکر نمی کردم به این زودیا ملاقات کننده داشته باشه!هم خوشحالم کردین هم شگفت زده!
راست میگی خیلی مبهمه باید دوباره بنویسمشببخشیدممنون که سر زدید
زندگی مبهمهتلخ و ترسناک گاهیو وقتی که خشک و بی روح میشود سخت میشود چون خشک بودن سخت و دردناکه
زندگی جاریست مثل خون در رگ ها.(الکی گفتم)
کاش میشد یاد ها رو دور ریخت...
---
از همین پست اولت خیلی خوشم اومد. ادامه بده.
لینک شدی.
تازه اومدی .. خوش اومدی
زندگی کردن سخت شده آره
بازم بیا پیش من!
سلام
ممنون از نظرتون
این اولین پستم بود تو این وبلاگ.فکر نمی کردم به این زودیا ملاقات کننده داشته باشه!
هم خوشحالم کردین هم شگفت زده!
راست میگی خیلی مبهمه
باید دوباره بنویسمش
ببخشید
ممنون که سر زدید
زندگی مبهمه
تلخ و ترسناک گاهی
و وقتی که خشک و بی روح میشود سخت میشود چون خشک بودن سخت و دردناکه
زندگی جاریست مثل خون در رگ ها.(الکی گفتم)